با گـذشت تنهـا چند هفتـه از لیگ نخـبگان و لیگ قهـرمـانان آسیا (سطح ۲) کافیست که دریابیـم فوتبال ایران با چه چـالشها و مشکلات نگـرانکننـدهای دست و پنجه نرم میکنـد و چه آینده مبهمی درپیش دارد. جوان آنلاین: با گـذشت تنهـا چند هفتـه از لیگ نخـبگان و لیگ قهـرمـانان آسیا (سطح ۲) کافیست که دریابیـم فوتبال ایران با چه چـالشها و مشکلات نگـرانکننـدهای دست و پنجه نرم میکنـد و چه آینده مبهمی درپیش دارد.
در ظاهر تراکتور به واسطه حضور در رده چهارم جدول (به واسطه کسب هشت امتیاز از دو تساوی و دو برد) و همچنین سپاهان با قرار گرفتن در رده دوم جدول گروه C سطح ۲ لیگ قهرمانان آسیا شرایط قابل قبولی دارند و تنها وضعیت استقلال که با تفاضل گل بهتر نسبت به الوحدات اردن در رده سوم جدول گروه A قرار دارد نگرانکننده است، اما مسئله اینجاست که تنها نماینده ایران در لیگ نخبگان هنوز به تیمهای عربستانی نخورده و سپاهان هم به واسطه کنار گذاشته شدن نماینده هند در رده دوم جدول گروهی سه تیمی قرار دارد.
استقلال، سپاهان و تراکتور با نگاه و تفکرات متفاوت، اما هدف واحد راهی لیگ قهرمانان و نخبگان آسیا شدند، اما با سپری شدن تنها چند هفته تفاوت فاحش سطح فوتبال تیمهای باشگاهی ایران با تیمهای غرب آسیا مشخص شد. تفاوتی که صرفاً به واسطه فقدان ستارهها یا هزینههای هنگفتی نیست که برخیتیمهای حاشیه خلیج همیشه فارس طی سالهای اخیر متحمل شدند، بلکه مسئله نوع نگاه مدیریتی است و معضل ساختاری تیمهای فوتبال ایران است که پیش از این بارها و بارها صدای مربیان مطرح داخلی و خارجی را هم درآورده، بهطوریکه بارها از مربیان ملی و باشگاهی شنیدهایم که میگویند وظیفه ما یاد دادن و استپ کردن توپ نیست. جملهای کوتاه که خود گویای واقعیتی است که طی همه این سالها آقایان تلاش کردند پشت هزینه کردنهای هنگفت تیمهای عربی پنهان کنند، اما گریزی از آن نیست.
کافیست مروری جزئی به عملکرد نمایندههای ایران در لیگ نخبگان یا سطح ۲ آسیا بیندازیم تا به وضوح دریابیم معضل اصلی در ساختار بازی تیمهاست، از نمایش آنها در خط دفاعی گرفته تا بازیسازی و نحوه بهرهبرداری از موقعیتها. برای نمونه با بررسی عملکرد استقلال در چند بازی گذشته میتوان به وضوح دید که این تیم اگرچه مالکیت توپ بالایی در بازیها دارد، اما توان قابل توجهی برای ایجاد خطر روی دروازه حریف نداشته و نتوانسته در فاز پایانی (تبدیل کردن موقعیتها به گل) عملکرد مثبتی از خود به نمایش بگذارد. وقتی تیمی ۱۷ شوت به سمت دروازه حریف دارد، اما تنها هفت شوت در چهارچوب است و سهم آن از آمار بالای کرنرها و ضربات آزاد صفر میشود، یعنی عدم دقت در نواختن ضربات پایانی و ضعف در تاکتیک تیمی. شاید به همین دلیل است که گاهی شاهد بازی احساسی برخی بازیکنان در دقایق پایانی بازی هستیم. مسئلهای که با توجه به تکنیکهای فردی میتواند نتیجهبخش باشد، اما در درازمدت جوابگو نیست.
این مسئله را میتوان در بازیهای تراکتور در لیگ نخبگان هم به وضوح دید. سرخپوشان تبریزی با وجود در اختیار داشتن درصد مالکیت بالا مقابل بعضی حریفان، آمار تنها یک شوت درون چهارچوب را برای خود به ثبت رساندند. مسئلهای که نشاندهنده ساختار هجومی ناقص تیم است. حال آنکه تراکتور بازیکنان تکنیکی خوبی در خط حمله و وینگر دارد، اما هماهنگی لازم را برای زدن ضربه نهایی ندارد، یعنی ضعف قابل توجه در لحظهای که بازیکن باید تصمیم بگیرد میخواهد شوت بزند یا پاس بدهد! البته این نقص بیتردید با انجام تمرینات بیشتر، بهخصوص روی حالات انتقال سه به دو و دو به یک، تمرینات شوتزنی تحت فشار و دستورالعملهای تاکتیکی تخصصی برای وینگرها و هافبکهای نفوذی در نیمه حریف میتواند برطرف شود. ضعف مشهود دیگر در عملکرد سه نماینده ایران در لیگ نخبگان و سطح ۲ آسیا، ضعف در استفاده از کرنرها و ضربات آزاد است. نگاهی به آمار هر سه تیم نشان میدهد که آنها در هر بازی بارها و بارها صاحب کرنر و ضربات آزاد شدند، اما نتیجه در عین ناباوری صفر بوده است. این ضعف ناشی از نبود الگوهای ثابت، عدم تمرین کافی کاشتهزنی و کار روی دیوار دفاعی حریفان است. به زبان سادهتر، تیمهای ایرانی هیچ برنامه و هدف مشخصی در استفاده از ضربات آزاد و کرنر ندارند و به راحتی از سهم این موقعیتهای پرتعداد در هر بازی در گلزنی عبور میکنند.
اما شاید بدترین اتفاق، عدم مدیریت بحران در تیمهای ایرانی باشد، بهخصوص زمان دریافت گل که باعث فروپاشی خط دفاع و سپس کل تیم میشود. مسئلهای که در باخت تحقیرآمیز استقلال مقابل الوصل امارات و حتی شکست برابر المحرق یا شکست سپاهان مقابل الحسین اردن و تساوی این تیم مقابل آخال دیده شد. در واقع نمایندههای ایران به وضوح در زمان ضدحمله حریفان در تعیین فضای پوشش با بینظمی مشهود بازیکنان مواجه میشوند. تغییرات پرتعداد، تعویضهای اشتباه، مسائل روحی و روانی، عدم ثبات تاکتیکی و استفاده از بازیکنان در پستهای غیرتخصصی را هم باید به مشکلات قبلی اضافه کنیم تا بهتر متوجه وخامت اوضاع شویم، مشکلاتی که اگر اصلاح نشود باید شاهد اوضاعی به مراتب بدتر از این باشیم.